احوال بابایی
سلام مامانی خیلی وقته چیزی برات ننوشتم نمیشدعزیزم همش استراحت وبه هیچ عنوان دست و دلم به نوشتن نمیرفت خیلی نا امید بودم حالم اصلا خوب نبود خدا رو شکر اون روزای پراسترس تموم شد دیگه کم مونده روی ماهتو ببینم به موقع اش میام و همه ی نا نوشنه ها رو برات مینویسم چیزی که تو این روزا خیلی منو درگیر خودش کرده حال و احوال بابایی عجیب غریب شده !! ترکیبی از شوق و استرس و ترس وهیجان و بی قراری رو میشه تو کارا و رفتارهاش دید دید ن چنین احوالی شیرینه نمیدونم چرا ولی این رفتارها رو دوست دارم مخصوصا روز دوشنبه که دکتر روز بیمارستان و تاریخ دنیا اومدن شما رو مشخص کرد بعدازاینکه از مطب بیرون اومدیم...
نویسنده :
مامان وبابا
3:11